معنی وی یر - جستجوی لغت در جدول جو
وی یر
بی رمق، ناتوان، بی حال
ادامه...
بی رمق، ناتوان، بی حال
فرهنگ گویش مازندرانی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
پی یر
(یِرْ)
نام ساکنین ناحیتی در تراکیه در طرف چپ کوه پان ژه، به عهد خشایارشا. (ایران باستان ج 1 ص 749)
ادامه...
نام ساکنین ناحیتی در تراکیه در طرف چپ کوه پان ژه، به عهد خشایارشا. (ایران باستان ج 1 ص 749)
لغت نامه دهخدا
بی یر
بگذار، بیاور
ادامه...
بگذار، بیاور
فرهنگ گویش مازندرانی
چی یر
برای چه؟، چرا؟
ادامه...
برای چه؟، چرا؟
فرهنگ گویش مازندرانی
ویهیر
سوراخ، سوراخ گشاد
ادامه...
سوراخ، سوراخ گشاد
فرهنگ گویش مازندرانی